سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسیـــــــــــج امتــــــــــــداد نهضـــــــــت عاشورایـــــــی

از مشارکت‌ سیاسی‌ اجتماعی زنان‌ معاصر ایران‌ و از حضور آنان‌ در دفاع‌ از کشور، زیاده‌ سخن‌ گفته‌ می‌شود اما کمتر،مصداقی‌ از آن‌ ارائه‌ می‌شود.  

حوادث‌ پس‌ از پیروزی‌انقلاب‌ اسلامی‌ و به‌ ویژه‌ دفاع‌ مقدس‌ نیز از این‌ قاعده‌ مستثنی‌ نیست.آیا سخن‌ از مشارکت‌ زنان‌ بسیجی‌ ،یک‌ تعارف‌ سیاسی‌ است؟اگر تعارف‌ نیست‌ مصداق‌های‌ آن‌ چیست؟ مقاله‌ حاضر می‌کوشد گوشه‌ ای‌ از فعالیت‌های‌ همه‌ جانبه‌ زنان‌ بسیجی‌ را در دفاع‌ مقدس‌ به‌ مثابه‌ یکی‌ از مهم‌ ترین‌ وقایع‌ این‌ مرز و بوم، به‌ تصویر بکشد

مقدمه‌

در متون‌ تاریخی، اغلب‌ از نقش‌ حرمسرایی‌ زنان‌ درباری‌ و از تأ ثیر زنان‌ غرب‌ و شرق‌ زده‌ یا به‌ اصطلاح‌ روشنفکر بر تحولات‌ اجتماعی‌ سخن‌ به‌ میان‌ آمده، ولی‌ زنانی‌ که‌ در حادثه‌ گریبایدف‌ ، جنبش‌ تنباکو ،نهضت‌ مشروطه‌ ، کشف‌ حجاب‌ ، قیام‌ 30 تیر 1331 و ... مشارکت‌ داشته‌ اند ،توده‌ زنان‌ مسلمانی‌ بوده‌ اند که‌ گوش‌ به‌ فرمان‌ مراجع‌ تقلید و به‌ منظور انجام‌ تکلیف‌ شرعی‌ و الهی‌ پا به‌ میدان‌ مبارزه‌ گذاشتند. از دهه‌ 1340 تا پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ،این‌ زنان‌ حضور گسترده‌ تر و مستمرتری‌ از خود نشان‌ دادند ، علت‌ آن‌ ، اولا : خودباوری‌ بیشتری‌ بوده‌ که‌ امام‌ خمینی‌ )ره( در زنان‌ پدید آورد.ثانیا: لبیک‌ آنان‌ به‌ دعوت‌ امام‌ برای‌ حضور سیاسی‌ اجتماعی‌ بوده‌ است.

پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی، زنان‌ هنوز نیاسوده‌ و خستگی‌ یک‌ مبارزه‌ طولانی‌ علیه‌ رژیم‌ پهلوی‌ را از تن‌ بیرون‌ نکرده‌ بودند که‌ بار دیگر بر خود تکلیف‌ دیدند برای‌ دفاع‌ از انقلاب، به‌ ایفای‌ نقش‌های‌ تازه‌تر و مؤ‌ثرتر در عرصه‌های‌ جدیدتر بپردازند، از این‌ رو، شرکت‌ در بحران‌هایی‌ که‌ در گوشه‌ و کنار کشور،بویژه‌ در کردستان‌ و بر پا شد، را جزء وظیفه‌ خود دانستند، ولی‌ آنچه‌ بعد از حدود 1/ 5 سال‌ پس‌ از پیروزی، زنان‌ را به‌ کمک‌ و مساعدت‌ بیشتر طلبید، دفاع‌ مقدس‌ است‌ که‌ هشت‌ سال‌ نظاره‌گر رشادت‌های‌ زنان‌ و مردان‌ این‌ مرز و بوم‌ بود،بنابراین،و به‌ علت‌ گستردگی‌ فداکاری‌ زنان‌ در عرصه‌ دفاع‌ مقدس، احصأ همه‌ آن‌ ایثارگری‌ها ممکن‌ نیست، و در هر نوشته‌ای‌ و در این‌ نوشته‌ تنها می‌توان‌ به‌ بخش‌ کوچکی‌ از آن‌ اشاره‌ کرد:

 نقش‌ رزمی‌

اولین‌ مسئولیتی‌ که‌ زنان‌ در دفاع‌ مقدس،به‌ صورت‌ خود خوش‌ و همپای‌ مردان‌ بر عهده‌ گرفتند، جنگیدن‌ با دشمن‌ بعثی‌ در جنوب‌ و مزدوران‌ داخلی‌ در کردستان‌ بود، حتی‌ آنان، کوکتل‌ مولوتف‌ ساختند، تا به‌ جنگ‌ تانک‌های‌ عراقی‌ بروند که‌ قصد داشتند از مرز شلمچه‌ بگذرند.البته‌ تهیه‌ و به‌ کار بردن‌ کوکتل‌ مولوتف، ابتدایی‌ترین‌ کار رزمی‌ خواهران‌ و زنان‌ به‌ شمار می‌آمد، بعدها آن‌ها خود را به‌ سلاح‌ مجهز کردند تا مردانه‌ با دشمن‌ بجنگند،از جمله:

در قبرستان‌ خرمشهر زن‌ 65 ساله‌ای‌ را دیدم‌ که‌ تفنگ‌ ام‌یک‌ بر دوش‌ داشت. گفتم: مادر چه‌ می‌کنی؟گفت:پسر و دخترم‌ آنقدر جنگیدند تا شهید شدند و این‌جا خفته‌اند. می‌روم‌ راه‌شان‌ را ادامه‌ دهم. هر چه‌ او را منع‌ کردم، نپذیرفت‌ و گفت: باید از دینم‌ دفاع‌ کنم. این‌ تنها وظیفه‌ شما پسرانم‌ نیست، بلکه‌ وظیفه‌ من‌ هم‌ هست. جنگید و سرانجام‌ با ترکش‌ خمپاره‌ شهید شد.(1)"

زنان‌ رزمنده‌ در خرمشهر، کارهای‌ دیگری‌ را نیز بر عهده‌ داشتند که‌ مراقبت‌ از تسلیحات، تسلیح‌ رزمندگان، نگهبانی‌ از پیکر شهدأ، توزیع‌ سلاح‌ بین‌ رزمندگان‌ از آن‌ جمله‌ بوده‌ است. در جبهه‌های‌ دیگر هم‌ وضع‌ به‌ همین‌ صورت‌ بود. مثلاً:

- در گیلان‌غرب، یک‌ زن،چند سرباز عراقی‌ و در شادگان، چهار شیر زن، هشت‌ سرباز بعثی‌ را به‌ اسارت‌ در آورند.

- خانم‌ فاطمه‌ نواب‌ صفوی، به‌ همراه‌ گروه‌ چریکی‌ شهید چمران‌ و در ناحیه‌ سوسنگرد، اسلحه‌ به‌ دست‌ گرفت‌ و جنگید.

- یک‌ زن‌ سوسنگردی‌ با آرد مسموم‌ نان‌ پخت‌ و با آن‌ تعدادی‌ از عراقی‌ها را از پای‌ در آورد.

- و باز در این‌ شهر مادر شهید الحانی، یازده‌ سرباز عراقی‌ را به‌ خانه‌اش‌ دعوت‌ می‌کند، به‌ آن‌ها غذا می‌دهد، و زمانی‌ که‌ آن‌ها به‌ استراحت‌ پرداختند و به‌ خواب‌ رفتند، در اتاق‌ را قفل‌ می‌کند و بسیجی‌ها را با خبر می‌سازد، و خود او هم‌ با چوب‌دستی‌ به‌ جان‌ بعثی‌ها افتاد. داستان‌ این‌ زن‌ شجاع‌ را مقام‌ معظم‌ رهبری،این‌گونه‌ نقل‌ کرده‌ است:

به‌ خاطر دارم‌ در سوسنگرد خانم‌ عرب‌ مُسنی‌ زندگی‌ می‌کرد که‌ همسرش‌ نابینا بود. ایشان‌ با وجود این‌ که‌ چهل‌ پنچاه‌ سال‌ داشت، خیلی‌ شجاعانه‌ و در حقیقت‌ مردوار از شهر دفاع‌ می‌کرد. معروف‌ بود که‌ با چوب‌دستی، چند سرباز عراقی‌ راه‌ انداخته‌ است.(2)"

صحنه‌های‌ رزم‌ زنان،اگرچه‌ اندک‌ بود، ولی‌ اولاً، تا پایان‌ دفاع‌ مقدس‌ کم‌ و بیش‌ ادامه‌ یافت، و ثانیاً، تأثیر عمیقی‌ بر روحیه‌ رزمندگان‌ داشت.به‌ علاوه، زنان‌ نقش‌های‌ اطلاعات‌ رزمی‌ فراوانی‌ را انجام‌ دادند.خانم‌ حورسی‌ از مدافعان‌ خرمشهر در این‌ باره‌ می‌گوید:" ما از آن‌ لحظه‌ای‌ که‌ به‌ نیروهای‌ شناسایی‌ ملحق‌ شدیم، کار شناسایی‌ دشمن، خنثی‌کردن‌ بمب، شناسایی‌ ضدانقلاب‌ و پیدا کردن‌ رد پای‌ آن‌ها در شهر و روستاها را دنبال‌ کردیم.(3)" نوع‌ دیگری‌ از کار اطلاعاتی‌ و امنیتی‌ را خواهران‌ بسیجی‌ انجام‌ می‌دادند،مثلا آن‌ها در لباس‌ امدادگر و پرستار به‌ شناسایی‌ منافقینی‌ دست‌ می‌زدند که‌ به‌ صورت‌ ناشناس‌ به‌ بیمارستان‌ها سر می‌زدند،تا به‌ تعداد شهدأ و مجروحان‌ جنگ‌ و...دست‌ پیدا کنند، و آن‌ را در اختیار عراق‌ قرار دهند.

 حمایت‌ عاطفی‌

درجنگ، نقش‌ پشتیبانی‌ روانی‌ و عاطفی‌ جنگجویان‌ را به‌ زنان‌ واگذار شد تا با روحیه‌ دادن‌ به‌ سربازان، جنگ‌ با موفقیت‌ به‌ پایان‌ برسد.در جنگ‌ تحمیلی‌ نیز،زنان‌ ایرانی، خودجوش‌ وظیفه‌ حمایت‌ روحی‌ از رزمندگان‌ را به‌ دوش‌ گرفتند، و آن‌گونه‌ که‌ امام‌ خمینی‌ )ره( هم‌ فرمودند:" به‌ موجب‌ عواطفی‌ که‌ بانوان‌ ابراز کردند، برای‌ جبهه، کارهای‌ بسیار مفیدی‌ را انجام‌ دادند.(4)"

از این‌ رو، دفاع‌ مقدس، نمونه‌های‌ بی‌شمار و در عین‌ حال، کم‌نظیری‌ از پشتیبانی‌های‌ معنوی‌ خانم‌های‌ ایرانی‌ را به‌ ثبت‌ رسانده‌ است، مانند:

- در گیلان‌ غرب، فرمانده‌ یک‌ گردان‌ رزمی‌ با دیدن‌ رشادت‌های‌ یک‌ زن‌ روستایی، از عقب‌ نشینی‌ منصرف‌ می‌شود و نیروهای‌ خود را علی‌رغم‌ فرمان‌ بنی‌صدر، به‌ شهر باز می‌گرداند.

- فهیمه‌ بابائیان‌ پس‌ از شهادت‌ همسر اولش، چنان‌ بر همسر دوم‌ خود تأثیر روحی‌ می‌گذارد که‌ همسرش‌ به‌ جبهه‌ می‌رود.

- یک‌ مادر تهرانی، وقتی‌ تزلزلی‌ در فرزند رزمنده‌اش‌ می‌بیند،به‌ سومار می‌رود و به‌ فرزندش‌ می‌گوید: اگر از جبهه‌ برگردی،شیرم‌ را حلالت‌ نمی‌کنم.

- رزمنده‌ای‌ می‌گفت: خواهرم‌ به‌ من‌ آموخت‌ که‌ چگونه‌ می‌توانم‌ به‌ تنهایی‌ یک‌ لشکر باشم.

- مادر همسرم‌ به‌ من‌ خبر داد: اگر تو به‌ جبهه‌ بروی، من‌ بچه‌هایت‌ را نگه‌ می‌دارم‌ و افتخار کن‌ که‌ در این‌ زمان‌ به‌ سربازی‌ می‌روی.

- مادری‌ خطاب‌ به‌ فرزندش‌ می‌نویسد: علی‌ جان‌ می‌دانی‌ چقدر دوستت‌ دارم،اما صلاح‌ می‌دانم‌ پس‌ از مراسم‌ چهلم‌ برادرت، به‌ جبهه‌ برگردی.

- خانمی‌ وضع‌ جانبازی‌ مرا دید و پذیرفت‌ به‌ همسری‌ من‌ در آید و سختی‌های‌ زندگی‌ با یک‌ جانباز را به‌ جان‌ و دل‌ خرید.

- تشویق‌ها و طرز تفکر همسرم‌ باعث‌ شد، فشارهایی‌ که‌ به‌ واسطه‌ نبودن‌ دست‌ و پا، بر من‌ وارد می‌شود را به‌ خوبی‌ تحمل‌ کنم.(5)

بخشی‌ از حمایت‌های‌ عاطفی‌ و معنوی‌ بانوان‌ از طریق‌ شعر و از سوی‌ شاعران‌ زن‌ ابراز شده‌ و این‌ اشعار،بر حضور بیشتر رزمندگان‌ در جبهه‌ها تأثیر گذاشته‌ است:

 سپیده‌ کاشانی‌

کجا می‌توانی‌ ز قلبم‌ ربایی‌

تو عشق‌ من‌ و میهن‌ من‌

 طاهره‌ صفارزاده‌

در سرزمین‌ آسمانی‌ جبهه‌

کسی‌ به‌ خویش‌ نمی‌اندیشد

 سیمین‌دخت‌ وحیدی‌

بیا که‌ خصم‌ ز بدن‌ را به‌ خاک‌ بنشانیم‌

به‌ کوی‌ دوست‌ بشتابیم‌ و سر بیفشانیم‌

 صدیقه‌ وسمقی‌

وسوسنگرد تنها بود غروب‌ گرم‌ در سبحانیه‌ دیدم‌ که‌ نخلستان‌ سرود رزم‌ برلب‌داشت‌

 شهلا آهنج‌

باز می‌خواند مرا تا آسمان‌

لیک‌ من‌ بنشسته‌ام‌ خاموش‌ و سرد(6)

 ستادهای‌ پشتیبانی‌

جلوه‌های‌ دیگر همراهی‌ خواهران‌ و همسران‌ و مادران‌ مسلمان‌ ایرانی‌ را باید در تهیه‌ و تدارک‌ اجناس‌ و اقلام‌ مورد نیاز رزمندگان‌ و سربازان‌ دید. زنان‌ در حمایت‌ مادی‌ و لجستیکی‌ از جبهه‌های‌ جنوب‌ و غرب، از جان‌ و مال‌ خود مایه‌ گذاشتند و صحنه‌ به‌ یاد ماندنی‌ و فراموش‌ نشدنی‌ فراوانی‌ را خلق‌ کردند. آن‌ها برای‌ رزمندگان‌ شال‌ و کلاه‌ بافتند، برای‌ سربازان‌ لباس‌ و ملحفه‌ دوختند و برای‌ سربازان‌ غذای‌ گرم‌ پختند.به‌ علاوه:

- زهرا محمدی،از 25 گوسفند نذری،کله‌پاچه‌ درست‌ می‌کند،و آن‌ را از اهواز به‌ خط‌ مقدم‌ می‌برد تا صبحانه‌ای‌ برای‌ رزمندگان‌ شود.

- خانم‌ خاکباز به‌ همراه‌ یک‌ گروه‌ از خواهران‌ به‌ جبهه‌ می‌روند، در شب‌ عید نوروز برای‌ رزمندگان‌ سبزی‌ پلو و ماهی‌ تدارک‌ می‌بینند.

- بیشتر فعالیت‌های‌ آشپزخانه‌ شهید چمران‌ که‌ روزانه‌ پنجاه‌ هزار نفر را غذا می‌داد، از سوی‌ بانوان‌ انجام‌ می‌شد.

- خواهران‌ مستقر در انبار شهید علم‌ الهدی‌ اهواز، کار بازسازی‌ چادر صحرایی، سلاح‌ سبک، کیسه‌ خواب‌ و چراغ‌ گرم‌ کننده‌ را انجام‌ می‌دادند. حاجیه‌ خانم‌ علم‌ الهدی‌ کاروان‌های‌ حضرت‌ زینب‌ )ع( را به‌ راه‌ انداخته‌ بود که‌ خانم‌ها را جهت‌ دیدار از جنگ‌زدگان‌ و خانواده‌های‌ شهدا حرکت‌ می‌داد.

- مادر شهید مجید و سعید کاشانی، به‌ مدت‌ هشت‌ سال‌ در پایگاه‌ ام‌الشهدای‌ کاشان‌ کمک‌های‌ مردمی‌ را جمع‌آوری‌ و به‌ جبهه‌ ارسال‌ می‌کرد. ستاد بیت‌ الزهرا)ع( پایه‌گذار ایستگاه‌های‌ صلواتی‌ بود،در این‌ ستاد،از پیرزن‌ 65 ساله‌ تا دختر 18 ساله‌ فعالیت‌ می‌کردند.

- خانم‌ فاطمه‌ زارعی‌ 60 ساله، در زمان‌ عملیات، 24 ساعته‌ در پشت‌ جبهه‌ یکسره‌ نان‌ می‌پخت‌ و فقط‌ جهت‌ انجام‌ فرایض‌ دست‌ از کار می‌کشید.(7)

زنان‌ در طول‌ جنگ‌ تحمیلی)دفاع‌ مقدس( در مساجد، منازل، مدارس‌ و هر مکان‌ دیگری‌ که‌ امکان‌ تأسیس‌ یک‌ هسته‌ و مرکز پشتیبانی‌ وجود داشت، به‌ جمع‌آوری‌ کمک‌های‌ مردمی، بسته‌بندی، ارسال‌ آن‌ و نیز، ارائه‌ سایر خدمات، پرداختند.این‌ کوشش‌ها و تلاش‌ها، آن‌ قدر ارزشمند و سرنوشت‌ ساز بود که‌ امام‌ خمینی‌ )ره( با سخنانی‌ ساده‌ ولی‌ الهام‌ یافته‌ از معنویت، این‌گونه‌ از آنان‌ تشکر می‌کند:

«وقتی‌ که‌ در تلویزیون‌ این‌ بانوان‌ محترم‌ را می‌بینم‌ که‌ به‌ همراهی‌ و پشتیبانی‌ کردن‌ از لشکر و قوای‌ مسلح‌ اشتغال‌ دارند، ارزشی‌ برای‌ آن‌ها در دلم‌ احساس‌ می‌کنم‌ که‌ برای‌ کس‌ دیگری‌ نمی‌توانم‌ این‌ طور ارزش‌ قائل‌ شوم.آن‌ها کارهایی‌ که‌ می‌کنند، دنبالش‌ توقع‌ مقامی‌ یا اشتغال‌ پستی‌ یا چیزی‌ که‌ از مردم‌ خواهش‌ کنند نیست، بلکه‌ سربازان‌ گمنامی‌ هستند که‌ باید گفت‌ در جبهه‌ها مشغول‌ جهاد هستند.این‌ یک‌ هدیه‌ الهی‌ است،ما باید قدر این‌ نعمت‌ را بدانیم‌ و به‌ این‌ بانوان‌ و بچه‌های‌ پشت‌ جبهه‌ و آن‌ها که‌ در شهرهای‌ نیمه‌ مخروبه‌ حاضرند، اقتدا کنیم، ما باید از این‌ها اخلاق‌ اسلامی، ایمان‌ و توجه‌ به‌ خدا را یاد بگیریم، ما باید به‌ این‌ قشرها که‌ بی‌توقع‌ به‌ کشور و به‌ همه‌ شما خدمت‌ می‌کنند، اقتدا کنیم‌ و خودمان‌ را اصلاح‌ کنیم.(8)"

 امداد و درمان‌

از شلیک‌ اولین‌ گلوله‌های‌ دشمن‌ و شهید و مجروح‌ شدن‌ تعدادی‌ از مردم‌ و رزمندگان، زنان‌ مسلمان‌ دل‌سوز این‌ آب‌ و خاک،دریافتند که‌ باید به‌ امداد درمان‌ مجروحان‌ و جانبازان‌ جنگ‌ بپردازند. آن‌ها بدون‌ هیچ‌ چشم‌داشتی‌ تنها به‌ نیت‌ کسب‌ رضایت‌ الهی‌ و اطاعت‌ از مقام‌ ولایت، به‌ جبهه‌ها رفتند،و چه‌ بسا خود مجروح‌ و جانباز شدند،و گاه‌ به‌ خیل‌ شهدای‌ انقلاب‌ پیوستند.اگر زنان‌ داوطلب‌ به‌ مدد و مساعدت‌ جبهه‌ و جنگ‌ نمی‌آمدند،آمار شهدای‌ جنگ‌ فزونی‌ می‌یافت، و اگر مجروحان‌ به‌ موقع‌ مداوا نمی‌شدند، درمان‌ بعدی‌ آن‌ها، هزینه‌ سنگینی‌ را بر بیت‌المال‌ تحمیل‌ می‌کرد. خانواده‌ها و رزمنده‌ها با مشاهده‌ توجه‌ به‌ امداد و درمان‌ مجروحان‌ جنگی، اشتیاق‌ بیشتری‌ برای‌ ادامه‌ حضور داوطلبانه‌ در جبهه‌ احساس‌ می‌نمودند. هم‌ اینک‌ نیز، بیان‌ نمونه‌ها و جلوه‌های‌ زیبای‌ ایثارگری‌ زنان‌ پرستار، بهیار و امدادگر، موجی‌ از عشق‌ و شوق‌ برای‌ خدمت‌ به‌ مردم‌ پدید می‌آورد:

- مینا کمایی‌ به‌ همراه‌ بیست‌ نفر دیگر، در یک‌ بیمارستان‌ آبادان، امدادگری‌ می‌کردند و شب‌ها هم‌ در خوابگاه‌ بیمارستان‌ می‌خوابیدند.

- خانم‌ میرزایی،وقتی‌ شروع‌ به‌ تمیز کردن‌ پهلوی‌ مجروح‌ می‌کرد، حالش‌ به‌ هم‌ می‌خورد، ولی‌ به‌ خاطر خدا تحمل‌ می‌کرد.

- یک‌ پرستار داوطلب، شب‌ها بچه‌اش‌ را به‌ اتاقی‌ در بیمارستان‌ می‌برد،و لباس‌ها را کپه‌ می‌کرد،و بچه‌اش‌ را روی‌ آن‌ می‌خواباند، آن‌ وقت‌ خود به‌ مداوای‌ مجروحان‌ می‌پرداخت.

- پرستاری‌ دیدم‌ که‌ توالت‌ها را تمیز می‌کرد، اما ذره‌ای‌ از سختی‌ کار گله‌ نمی‌کرد.

- بسیار دیده‌ شده‌ که‌ خانمی‌ پرستارمجروحی‌ شیمیایی‌ بود، و خود مبتلا به‌ عوارض‌ شیمیایی‌ می‌شد،خانم‌ یوسف‌زاده، تنها نمونه‌ای‌ کوچک‌ از زنان‌ پرستاری‌ است‌ که‌ به‌ دلیل‌ آلودگی‌ شیمیایی‌ به‌ شهادت‌ رسید.(9)

کار امدادگری‌ در شهرهای‌ مرزی‌ جنوب‌ و غرب، برای‌ زنان‌ طاقت‌فرسا بود،اما عشق‌ به‌ اسلام‌ و انقلاب، امدادگران‌ پیر و جوان‌ را بر ماندن‌ استوارتر می‌ساخت، تا حدی‌ که‌ بسیاری‌ از آن‌ها بی‌توجه‌ به‌ اصرار خانواده‌هایشان، در خطوط‌ جنگی‌ ماندند تا مرهمی‌ بر زخم‌های‌ دلیر مردان‌ رزم‌ و جنگ‌ باشند.بعضی‌ از آنان، حتی‌ آموزش‌ کلاسیک‌ پرستاری‌ را ندیده‌ بودند، ولی‌ به‌ سرعت‌ آموزش‌های‌ تجربی‌ را جایگزین‌ آن‌ کردند،و چنان‌ این‌ آموزش‌ها را با عشق‌ به‌ خدا عجین‌ نمودند که‌ توانستند، هم‌ پرستار جسم‌ و هم‌ پرستار روح‌ و روان‌ رزمندگان‌ گردند.

 


موضوع : بسیج، بسیجی، ولایت، رهبری، شهید، شهادت، پایگاه، اهداف، مانور، سیدعلی، نظام، شجره، طرح صالحین، نهضت عاشورا
ارسال شده توسط شهید گمنام در تاریخ پنج شنبه 91/9/16 | نظر
آخرین مطالب ارسالی